می خواهم زین پس آنچه را که می نویسم جمع آوری کنم . شاید روزی
تصمیم به چاپ آن گرفتم . هر چند دیر بفکرم رسیده . اما . در این
بازی باز هم من برنده خواهم بود .
تنها در اتاقم سرگردان . . ساعت هاست پشت میز کارم نشسته
اندیشه می کنم . . می خواهم بنویسم . اما ، از چه ؟ از که ؟
از کجا و چگونه ؟ . غم در فضای اتاقم بال گسترده می خندد !!
دلم گرفته . . قلمِ سرکش . کاغذ مغرور را تصویر نمی کند !! .
ذهنم آشفته است . بلند می شوم پنجره را باز ، وجودم را به
نسیم عطر زندگی که از پنچره بدرون می وزد . می سپارم .
سرشار از نشاطی که زندگی را معنا می کند به میزم نزدیک
می شوم . . که نسیم ، پیام از تو آورده !! . و من صدای مهربان
تو را می شنوم . دست هایت را میگیرم . . . صدای نوازشگر
قلمم را می شنوم . . می خواهد بنویسد !! کاغذ با گشاده رویی
برویم لبخند میزند . و من شروع می کنم تا برای تو بنویسم
. نازنین . سلام . . . . . .
...........................................................................
.........................................
یادش بخیر...
ناگهان چه قدر زود دیر میشود.
. درود . ناگهان چه قدر زود دیر می شود . از زنده یاد دکتر
. قیصر امین پور . . ولی یک حقیقت محض است . چقدر زود
. دیر می شود !!!! . و ما آدم ها که نه گوشی برای شنیدن پندی
. و نه چشمی عبرت پذیر داریم . . همیشه در پی قافله . . اما
. نمیرسیم . . جوانیم به سمند شتاب میشد و چون گرد . . .
. نرسیدم !!!! . سپاس از حضور سبز شما .
اوه
قبل از این پرسش نظر بالا بلندی برایت نوشته بودم
نگو ک فرستاده نشده است....
. درود . گرامی ترین . و نمیدانی چقدر از حضورت شادمان هستم
. . مانند همان . [ من همانم
. 

. براستی ممنونم . و چقدر بد شانسم که کامنت بلند بالایت
. را نصیب نبردم
. همان که . . . ] عالی بود و هنوز در خاطرم است .
. لطف کن و دوباره بنویس . .
اِ سلام تو اینجایی؟؟؟ حداقل شجاعت بخرج میدادی و آدرس به ما میدادی پس خارج رفتنت همه پشم و کشک بود.
با این کارات اگه حق هم با تو بوده باشه طوری رفتار کردی که همه حق رو به طرف مقابلت میدن ولله اون خیلی منطقی تر از تو رفتار کرده و محکم سرجاش موند اما تو با این فرار کردن و پنهانکاریت همه رو به فکر واداشتی . تصادفی تو پیوند های هیچکس دیدمت
. درود . در همین پست . به پاسخی که برای پونه شاهی . شاعر

. عزیز . نوشتم دقت کنید . برداشت ها همه . یک سویی است
. هنوز کسی آنطور که باید . این رفتن را . این تلخ ترین وداع
. را توصیف نکرده است . هر چه هم مینویسم . همان فریادیست
. آنچه البته بجایی نرسد . . می باشد
سلام و درود
من هم با بانوی خردمند موافقم
. درود . آیا من که از یازده سالگی با اَبر مرد توس و جهان آشنا
. . تاریخ سینما را پست کردم 
. شدم . منی که به . سه هزار سال شاهنشاهی پرافتخار و
. اقتدار ایران زمین عشق میورزم و همه ی این را در خوان
. هشتم یک قالب ساختم . با پست هایی که هر کدام یک خاطره
. در خود دارد . شبانگاه وداع کرده ام . تا دوستان در آرامش
. باشند . گناهکارم ؟؟
. از سه سالی که در انجمن حافظ شناسان بودم . پست هایی
. گذاشتم که هرگز کسی ندیده و نخوانده . . از کهکشان
. نوشتم . . از . . اما . برای آرامش دیگران . رفتم . . نام این
. وب . . خود گویاست که در تیرگی آمدم . . . در تو پیچیده
. شبی طوفان ها . . . . الخ . این نشانه درد من از دوری
. خوان هشتم بوده است . با وجود این . . رفتم . آن وقت
. شما . . یک شاعر حساس که باید درکم کنید . . حق را به
. بانوی خردمند میدهید . . متشکرم مهربان .
ممنون
. درود . کاری در خور تشکر و سپاس انجام نداده ام .
. این لطف شماست .
تولدم تموم شد دریغ از ی تبریک خالی....
شعر ک بماند
. درود . اصلا . . امروز بد شانسی اوردم . . و دیرتر از هر




. روز از شرکت بیرون امدم . کار فوق العاده زیاد بود !!
. خوشحالم با یک سروده کوچک . زمینی شدنت را . . ای
. فرشته آسمانی تبریک گفته ام
لطفا از پنج آپ جدیدم دیدن کنید
لطفا به بزرگی خودتون اجازه ندید گاهی وقتا نامتوجهی من باعث بشه که راهنماییم نکنید من قدرتونو می دونم کار خودمم بلدم ایرادایی رو که نمی تونم اصلاح کنم به جوونیم ببخشید
. درود . خیلی ممنون شما لطف دارین . تصور نمی کنم . واجد
. آن بضاعت و دانش و تجربه ای باشم که شما را راهنمایی
. کنم . که بعضا شما بهتر و بیشتر از من میدانید
عذر می خوام بد حرف زدم
. درود . . . . . بد حرف زدم ))
. کجا ؟؟ . همه ی 
. نوشته های شما عالی بوده . و از خواندش لذت برده ام
. ممنون دوست خوبم . اصلا خودتان را ناراحت نکنید
از نظر من اشکالی نداره شما متن وبلاگمو چکش کاری کنید برای خودتون استفاده کنید ولی بعید می دونم غرورتون اجازه بده
. درود . نخیر با نوشته دیگران کاری ندارم . که تکه هایی از
. 

. قطعه های ادبی خودم را برایم می نویسند
. غرور تنها وسیله ایست که مانع فهم و دانش شما می شود
. در برابر من . . غرور در کهکشانی دیگر است .
. ممنون از وقتی که برایم گذاشتید
ممنون
. درود . تولد شما را اینجا تبریک بگویم . . یا در وب چون

. گلستان خودتان ؟؟ . و چرا . . شکلک ناراحت ؟؟ . مگر چه
. شده ؟؟ . . . ایامتان بخوبی و خوشی و خندان
درود
نفرمایید من پیش شما مثل محصلم در مقابل استاد
ممنون از تعریفتون
به نظرم همونطور که گفتین استعداد ذاتی این نوشتن من
از اونجایی که اینجا ایران است پس نباید تعجب کنید از اینکه رشته ام تجربیه!!!
موفق باشید
. درود . از لطف و محبت شما ممنون . اغراق فرمودید .
. آری استعداد خدایی دارید . . . تجربی ؟؟!! . این که خیلی
. عالیه
ممنون همه ی حرفاتون درسته جز یکیش من همیشه روی پای خودم وایمسم لطفا اگه فهم چیزی براتون سخت بود تحقیرش نکنید
. درود . نه تنها در وب شما . که هر روز و در برخوردهایم هزاران
. مسله است که فهم اش برایم مشکل است . و هرگز هم تحقیرش
. نکرده ام . . باید تلاشم را بیشتر کنم . تا درک کنم . تا بفهمم .
. تا گور دانش بجوی
پست سلام سبز جمله بندیش خیلی ساده است جبار و متکبر هم از اسماء خداست که همه میدونن فقط شاید خیلیا حسشو تجربه نکردن
. درود . گرامی . آری چیدمان کلمات ساده . . اما . من تا بحال
. نمی دانستم که نام خداوند است . بنابرای شما بمن آموختی
. و این چنین است که . استاد بنده شده اید .
سلام و درود


روز و روزهاتون مبارک
مگه بد شد بانوی خردمند پیداتون کرد
پستای شما رو دوتاش هنوز تایید نکردم
اگه اجازه بدید تایید کنم
. درود . نمیدانم چه کسی به بانوی خردمند . اینجا را گفته
.
. است . [ او ] سخت دلخور است . . شما چرا با [ آموزگاری
. بنام . . زهرا . . ارتباط نداری ؟؟ ] برای ایشان نوشتم تا پا
. در میانی کند . بیشتر عصبانی شده اند . . شما از من بگو
. دلایلم قانع کننده است . برای رفتن . . اما . او قبول نمی
. کند . . برایش یک غزل ساختم . . در وب خودش تائید
. نمی کند . برای شما می نویسم . . متشکرم .
. دیگر مسله ای نیست . تائید کنید . . نیز . سعی کنید
. قانعش کنید . که من باید . می رفتم . باز هم متشکرم
سلام پدر آینده
[گل]روزت مبارک[گل]
. درود . . . پدر آینده . .

. . باشد شما 


. . متشکرم 



. اینطور فرض کن
. آه . . نوش آفرین دلاور شانامه
سلام
منتظرشهامت نوشتن کلامتت هستم در وبم
. درود . حقیقت است . و راستی هم شهامت می خواهد !! .
. امیدوارم . راهی به مقصد داشته باشد .
چ خشنـــ....
. درود . در حیرتم . سخت هم .
که چرا خشن ؟؟ . 
. برای تو که تجسم مهربانی هستی . . برای تو که . سمبل
. خوبی و وفاداری هستی . . بهترین ها را همیشه آرزو کرده ام
. شاد و خندان باشی .
ب قول خودت چرا کامنتام تایید نمیشه؟؟؟؟
. با بهترین درودهایم . . گرامی اگر کامنت ها را خوانده باشی . .
. متوجه می شوی از خوان هشتم . دوستانی آمدند . و حتی
. خصوصی انتقاد که چرا رفتی . . و خب در روزهای آینده حتمن
. بیشتر خواهی دانست .
. وقتی خودت میدانی که اگر بناست کامنتی تائید شود . .
. نام شما در صدر قرار میگیرد
سلام بر دوست شاعر و همراه عطر زندگی.

( اگه گفتین توش چیه؟....)
اقا خسرو روزتوون مبارک.
امیدوارم مولود کعبه به شما بهترین عیدی ها رو بده و دلتون خوش و لبتون خندون سالیان سال کنار خانواده عزیزتون باشین.
. با درودی صمیمانه . سپاس استاد . شما هم در پناه آن یگانه
. . قدم از وبگاه 
. زاده کعبه به آرزو هایتان برسید . آمین .
. ماشاالله دارید فعالیت می کنید
. عطر زندگی بیرون گذاشته اید . مقدمتان گرامی باد .
آپم
. درود . . با . تاخیر خواهم آمد . . و چه جایی بهتر از نزد شما
. بودن ؟؟؟
به من فرمودید :
(. درود . . آمدی و شیرین سلامی . که شادم کردی .
. روزگارت شادمان باد . . در تو پیچیده شبی طوفانی . .
. بر تو باریده شبی بارانی . . بَر مژگانم آویخته دود
. چشمه دامن من . . بکدام رود ریخته بود ؟ .)
این علامت سؤال آخرش یعنی دارین از من می پرسید ؟ خودتون بهتر می دونید جوابش میشه : (به قلب هیچکس)
. درود . آفرین هر چند رشته تحصیلیت ادبی نیس اما . زود
. متوجه می شوی . . این علامت سُوال ابهام دارد . یکی چون
. شما برداشت می کند . دیگری جور دیگر . . اما . بیشتر
. این است که شاعر می پرسد بارانی که از چشمم در دامنم
. چشمه ای ساخته بود . . بکدام رود ریخته بود. آرایه اغراق
. قلب آسمانیت سلامت و شادمان باشد .
کیبورد خودم نیست باید امانت دار باشم
روز پدر مبارک راستی می خواستم بگم نمی دونم چرا هرچی رو کلمه ی سواط کار می کنی بازم جا داره 
بنویس بنویس موفق باشی
. درود . از تاخیر در پاسخ تقاضای مورد عفو دارم . . بخدا سواط
. . مدارکم را کپی کنم ؟؟
. . 





. 
. . 
. ندارم
. شما که از هر انگشتت هزارتا هنر . . می خواست بریزه . . که
. نشد
. خب شوخی بود . . میریزه . . چه جور هم
. چشم می نویسم
درود
خوب هستید جناب خسرو خان؟
روز مرد رو بهتون تبریک میگم...
راستش بعضی نوشته هارو باید کوتاه بنویسی مثل این پست من
"ما فکر میکنیم خیلی بلدیم اشتباه میکنیم چون زیاد حرف میزنیم"؟؟؟
این بهتر بود یا پست خودم؟
خب به نظر خودم پستم بهتر بود
بعضی از نوشته ها باید کوتاه باشن تا مخاطب از نظر خودش برداشت کنه چون ابعاد بزرگی داره ممکنه من با نوشتن یه چون مسیر فکری خواننده که شما باشید رو عوض کنم و به علاوه تمام منظور خودم رو نرسونم
"ما فکر میکنیم خیلی بلدیم چون زیاد حرف میزنیم"
ما فکر میکنیم خیلی بلدیم اشتباه میکنیم زیاد حرف میزنیم"
و....
البته میدونم که شما خودتون اینو میدونید
ممنون از نظر لطفتون
. درود . گرامی . با اندک بضاعت علمی و تجربه ای که دارم .
. قلم شما را می ستایم . استعدادی خدایی . نمیدانم چه
. رشته ای را برای تحصیل انتخاب می کنی . ولی با این جور
. نوشتن ها . . همان ادبیات و زبان فارسی بهترین گزینه
. است . . موفق باشید
سلام
روزت مبارک
فقط جهت تبریک آمدم ای.....مرد
. درود . . [ یک دوست ] را می خوانم و اشک هایم را از گونه ام
. . بانوی خردمند . هنوز هم بر 
. . . متشکرم 
. ببخشید 

. پاک می کنم . .
. تصمیم خود و تعطیلی [ خوان هشتم ] پای بند هستم . باید
. می رفتم . . . . نمی توانم بنویسم . .
. که آمدید و تبریک گفتید
سلام ودرود بیکران بر شما
روزتون مبارک اقای پدر
ان شاالله روزهای زندگیت با شادی در کنار فرزندانت بگزرد.
منمن همچنان منتظر راه حل وشهامتتان خواهم بود
. درود . آنچه می خواهم بنویسم را . . نباید بنویسم . . اما .
. از خداوند می خواهم . . روزی بتو . .







. می نویسم !!!!! . این تلخ ترین تبریک بود برایم . که اشک در
. چشمانم نشست .
. روز مادر را تبریک بگویم .
. پروردگار یکتا آنقدر مهربان هست که این آرزوی من و تمام
. دوستانت را بر آورده کند . . آمین . . .باور دارم نهایت به
. مقام شامخ مادری دست می یابی
کمی صبر کنید

می نویسم
بعد شما شع تونو بزاری. اینجوری بهتره
شما خیلی لطف دارید به من
فقط کمی صبر باید
البته تقصیر منه که زودتر نیومدم گزارش کار بدم
. تو شمسی و عالم را در زیر نظر داری

.
. . نه . تقصیر هیچکس نیست . همه ی ما . وقت .
. در عین بیکاری 



. وز پرتو خود روشن صد شمس و قمر داری
. نیز قلمی توانا . آن شعر . تلخ و سخت است . چنانچه کاملش
. بنویسی . جایزه نوبل باید بگیری
. با وجود این . چشم . . منتظر خواهم ماند . و به امید موفقیت
. تو .
. نداریم .
. موفق باشی.
قلم هم نتوانست تاب بیاورد
هر وقت،وقت از تو گفتن می شود
جوهرش،قطره قطره ،
بر روی کاغذ چکه می کند .
کاکتوس
. درود . چرا ( وقت ) را تکرار کردی ؟
. . 



. قلم هم نتوانست تاب بیاورد
. هر وقت ، زمان از تو گفتن می شود
. جوهرش . . . . الخ . .
. عالی بود . عالی . . ازش استفاده خواهم کرد .
الان عکسارو دیدی یانه؟؟؟؟
من از ادبیات تو چیزی نمیفهمم
. درود . شما لطف دارین . . بنده کاملاً ساده و سلیس می نویسم



. نه . . خیر . . ندیدم . یعنی هر چه صبر کردم کلیپ وا نشد .
. و من کم حوصله فرارررر
سلام
روزتون مبارک
راستش از وقتی متنتونو خوندم نمیدونم چی بنویسم
سخته ...یه جورایی با مدل نوشتن من فرق میکنه
ذهنم درگیرش کردم تا بشه چیزی نوشت ولی فعلا هیچی
راستشو بخواین تمام داستانایی که قبلا در وبلاک نوشتم یه جورایی داره تو واقعیت اتفاق میوفته این باعث شده داستان ننویسم یکم ترسیدم
. درود . چون شما را در حد خود و کمی بالاتر می بینم . آن سروده
. . این سخن از قدرت قلم شما در افکار من 
. را تکه تکه کردم . اصلا خودش در حالت عادی هم سخت است
.
. سرچشمه میگیرد . . شعر کاملش را برایت می نویسم .
. با آمدنت خوشحالم کردی
نظر مرا دیده اید؟!
. آمد آن دوست که دل شاد شد از آمدنش
. . وفادارترین همه ی 


. . در این وبلاگ این 




. خیر مقدم که بود جای قدم چشم منش !! .
. درود . بر ملکه کوه های المپ
. عالم .
. اولین اثر شماست . تا ببینم که در آینده چه می کنی .
. روزگارت شاد و خرم باد
خواهش میکنم دوست عزیز

برو ببین میتونی پیدا کنی؟؟؟
اگ ی همچون جایی یافتی خبرم کن
سلام سال نو تون مبارک
. درود . متشکرم . کاش روز پدر را تبریک می گفتی که نزدیک


. . تبریک سال نو . . تاریخ 












. است
. مصرفش . . داره تمام می شود
. راستی . . این آدرس . . کار نمی کند
. دفعه دیگر آدرس سااااا لم بگذار
سلام
. سلام . راستی بعد از سلام . . دیگر شاسی های کیبوردت



. . خب 





. کار نکرد ؟؟
. ی کلمه ی دیگر هم که مثلا روزت . . ای بد . . . ت مبارک
.
روزت مبارک دوست عزیز


......ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ........
پدر به گرفتاری هایش خندید تا کودکش بخندد کودک خندید تا پدرش گریه نکند....
. درود . گفته بودم . . کمال همنشین اثر خواهد داشت



. . اینک آنقدر 




. دیدی که تجربه دارم
. ادبی نوشته ای که باید از رویش ده مرتبه بنویسم
. متشکرم . مهربان .
وقتی احساس شادی و خوشحالی میکنی...احتمالا کسی برات دعای خیر کرده...برای همه طلب خیروشادی کن بزار این چرخه ی انرژی تا ابد ادامه داشته باشه....
. درود . . یک ماهی است که این وب را ایجاد کرده ام . و تا چه



. اندازه شانس و اقبال با دوستانی چون شمایان بمن روی
. خوش نشان داده است . باید که بخود ببالم . ممنون . زیبای
. دلاور شاهنامه
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ،
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻰ
ﺣﺮﻓﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ
ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻴﻢ..!
=========
سلام استادخوبی سفرخوش گذشت سال نومبارک برات بهترینها روآرزومی کنم اسمموننوشتم چون دیگه مزاحمت نخواهم شد امیدوارم درکناردوستان جدید خوش وخرم باشی بدرودتاهمیشه
. درود . میدانم از خوان هشتم تا اینجا آمده ای . .
. . 





. و زین پس هم خواهی امد . زیرا آن حسی که تو را آورده
. باز بر تو غلبه خواهد کرد . . و من چقدر خوشبختم
. که می توانم همیشه در انتظار چنین لحظه ای باشم .
. چشمانم را ببین که به در دوخته ام .
وای دوست عزیزخیلی ناراحت شدم

امیدوارم هر مشکلی ک پیش اومده سریعتر رفع بشه
. درود . و نمیدانم چه اساسی مرا وادار می کند . تا اسپانیا



. بروم و در گوشه ای شهر کوچکی را بنام ساریه پیدا کنم
. و در مازندران روستایی تاریخی بنام . ساریه . . و . . و .
. اینک هم برایت صادقانه می گویم . . . اول باید به دیدن
. خوان هشتم در بلاگ اسکای بنام من بروی و ببینی چگونه
. از دوستان خداحافظی کرده ام . . گفتم بخارج کشور میروم .
. و اینجا را در کمال آرامش ایجاد کردم . . . اما . بازی روزگار
. یکی را بر آن داشت . تا اینجا مرا بشناسد و خبر برای دوستان
. خوان هشتم . . و آنان ناراحت . نیز . . خودم .
. ممنون از هم دردی و همدلی تو نازنین . ای همیشه مهربان
درود برشما،قلمتان پرتوان ومانا
. درود . بارها نوشته ای غمم را هیچکس نمیداند . اینک این منم
. که باید بگویم . . غمی پنهان بدل دارم که کوچک می نماید
. وسعت خورشید . . غمی جانکاه و من . . . سخت است . .
. روزگارتان را شادمانه آرزو می کنم .
آه من بگیرتت ......
فقط همینقدر که ناراحتم کردی
امیدوارم ناراحتی ببینی فقط همینقدربه اندازه من !
. درود . زمانی که به طرف داری از مجید نوشتی . .
. (( . . . زلال باشید . . . دیگران بدون هیچ وحشتی
. به آن ها اعتماد می کنند . . پس خوشا بحال کسانی
. که مایه آرامش دیگران هستند .
. این گونه نوشتن از یک دلقک آن هم برای من . . همان بهتر
. دیدم بروم تا مایه آرامش دیگران باشم . . تصورم این بود
. که شعر خداحافظی مرا درک کنید . . .
. من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
. ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم .
. آری باید می رفتم . زیرا خردمندانه به رویدادهای اتفاق
. افتاده نگریسته بودم . . . زیرا با آن نوشته . . گفته بودی
. . برو !!
سلام استاد خسرو مهربان . می بینم . در اینجا هم



دوستان جدیدی دارید . خوشحالم . اما . خوان هشتم
چیز دیگری بود . . هنوز هم بسیاری از شما می گویند
بخدا حقیقت می گویم همه از یکدیگر می پرسند
چرا رفتید . می ترسم روزی آدرس شما را بدهم
باز هم خواهم آمد که شما را هیچکس فراموش
نکرده موفق باشید . استاد مهربان
. درود . . شما یکی از با وفاترین دوستان من در طی حدود چهار
. سال وبلاگ داشتنم بوده ای . متشکرم . . نازنین که گه گاه
. بمن سر میزنید . . بالاخره آدرسم لو رفت . . به احتمال زیاد
. نفیسه مقصر اصلی است . و بعد هم یک بانوی شاعر که
. هیچگونه ارتباطی با هم نداریم . . چه می شود کرد .
. باز هم ممنون . . لطف ات همیشه زخم مرا التیام داد
لایکـــــ....
. درود . لطفا به پاسخ کامنت خود در پست زمانه ما و سعدی
. نگاهی دوباره . . دلم سخت گرفته است . بیزار از هر چه
. بود و نبود . . . سخت است توصیف حالتم . بعد از چندین
. پیام از عزیزی و از وبلاگ خوان هشتم . . .
. متشکرم . از تشویق شما . . لطف دارید . و چقدر خوشحالم
. که مورد پسندت قرار گرفته است .