شب را چو گربه ای که بخوابد به دامنم ، من ناز می کنم

در تو پیچیده شبی طوفان ها ؟ / بر تو باریده شبی بارانی ؟ / بر مژگانم آویخته دود / چشمه های باران / به کدام رود به ریخت ؟ /

شب را چو گربه ای که بخوابد به دامنم ، من ناز می کنم

در تو پیچیده شبی طوفان ها ؟ / بر تو باریده شبی بارانی ؟ / بر مژگانم آویخته دود / چشمه های باران / به کدام رود به ریخت ؟ /

. مرثیه ای برای خوان هشتم . . 10


مرثیه ای برای وبلاگ قبلی ام ، با عنوان . . خوان هشتم . . که نه  آن وب

فراموش می شود . و نه حشمت و عظمت اش .

آن وب دماوندیست  استوار .  طرفدارانش بی شمار


http://khane8tom.blogsky.com


دوستش دارم  و خواهم داشت . با همه ی آن عزیزانی  که سال ها

با من همراه و هم گام و هم آهنگ  بودند . و بسیار حمایتم کردند

هرگز فراموشم نمی شوند . . هر چند تعطیل کردن نابهنگام  وب

را بر نمی تابند . و سرزنشم می کنند .


اما . نمیدانند که باید می رفتم . تا همیشه بمانم .

و این سروده برای . . خوان هشتم . . و بی شمار عزیزانم 


من با صفای نیت پاکم گریه می کنم 

جایی که شب حصار حسادتش

بندی به پای آهوی خورشید می شود

من با صفای نیت پاکم  گریه می کنم 

جایی که آئین  صداقت 

آیینه تزویر می شود

جایی که باغ خزان زده یاد بهار می کند

من با صفای نیت پاکم گریه می کنم

جایی که عشق مُرده  و شور و نشاط هم 

.......................................................

.............................

............

. افکار شاعرانه . . . 9


هر زمان سوژه ای نداشته باشم . یکی از اشعار مجموعه شعرم را

اینجا می نویسم  .  دقیقاً مانند حالا !! .  سروده ام را بخوانید . .

اگر باب طبع نظر والایتان نبود

لطفاً  از زدن هر نوع حرف رکیک . خود داری کنید !!!


افکار شاعرانه


من هیاهوی ریزش آب از یک صخره ام

من نسیم بی اثر بر خار و بر گل جاریم 

من صدای چک چک باران ز ناودان کوچه ام


همره بادهای زوزه گر از روی برف

شبنم جنگل به صبحی دلپذیر

عطر آن شالی به هنگام غروب

آن مه پیدا و نا پیدای این دریا منم


آن هیاهوی جرس  یک کاروان را مژده داد

سایه روشن های مهتاب . .

ساقی و مستی و شاهد را نشان 

آه . . . آن میخانه ها . . پروانه ها . . عاشقان بی شمار

بلبلان و باغ و گل ها پرنیاز

آن کتاب نیمه باز

در کنار دفتری هم یک قلم

از کدامین یک نویسم . . ؟؟

از کدامین  ؟؟

........................................................

.............................

. قطعه ادبی . . 8


می خواهم  زین پس آنچه را که می نویسم  جمع آوری کنم  . شاید روزی

تصمیم به چاپ آن  گرفتم  . هر چند دیر بفکرم رسیده  . اما .  در این

بازی باز هم  من برنده خواهم بود .


تنها در اتاقم  سرگردان  . . ساعت هاست پشت میز کارم نشسته

اندیشه می کنم . . می خواهم بنویسم  . اما  ،  از چه  ؟  از که  ؟

از کجا و چگونه  ؟  .   غم در فضای اتاقم  بال گسترده می خندد !!


دلم گرفته . . قلمِ سرکش  .  کاغذ مغرور را تصویر نمی کند  !! .

ذهنم آشفته  است . بلند می شوم پنجره را باز  ،   وجودم را به

نسیم  عطر زندگی  که از پنچره بدرون می وزد  . می سپارم  .


سرشار از نشاطی که زندگی را معنا می کند به میزم نزدیک

می شوم . . که نسیم  ،  پیام  از تو آورده  !! . و من صدای مهربان

تو را می شنوم  . دست هایت را میگیرم . . . صدای نوازشگر


قلمم را می شنوم . . می خواهد بنویسد !! کاغذ با گشاده رویی

برویم لبخند میزند  . و من شروع می کنم تا برای تو بنویسم

 . نازنین . سلام . . . . . .

...........................................................................

.........................................

. زمانه ما و سعدی شیرازی . . 7


راستی هیچ فکر کرده اید . . اگر استاد سخن  سعدی شیرازی

در این  زمان و شرایط جامعه  ما  می خواست  شعر جاودانه


 بنی آدم از اعضای یک پیکرند  . . . را بسراید چگونه میسرود  ؟؟

کمی فکر کنید  !! . شاعر این شعر را نمی شناسم


بنی آدم ابزار یکدیگرند

گهی پیچ و مهره ، گهی واشرند

یکی تازیانه ، یکی نیش مار

یکی قفل زندان ، یکی چوب دار

 

یکی دیگران را کند نردبان

یکی میکشد بار نامردمان

یکی اره ، تا نان مردم برد

یکی تیغ تا خون مردم خورد

 

یکی چون قلم ، خون دل می خورد

یکی خنجر است و شکم می درد

 چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها در پی کسب و کار

خلاصه پر از نفرت و کین و آز

یکی همچو کرکس ، یکی چون گراز

 

تو کز محنت دیگران بیغمی

در این عصر، نامت نهند آدمی

...........................................................

..................................

. برای روز پدر !! . . 6


وقتی با دنیای مجردی وداع می کنی . . . و  .

پدر می  شوی  . . روزت مبارک  !!

. .

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﺎ ﻟﻨﮓ ﻇﻬﺮ .............

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ  ..........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺳﺤﺮ ﺧﻴﺰ ﺷﺪﻥ   ........


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﻰ ﺍﺟﺎﺯﻩ   ........

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ   ..........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ﺷﺪﻥ   ......

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺑﻰ ﻣﻨﺖ   ......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﻯ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ  .......

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﺷﺪﻥ  ..... 


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻰ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ  .....

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺳﺨﺖ  ......

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ  .....

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺗﻔﺮﻳﺤﻰ  ......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺳﺮ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮﻡ  .........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ  ......

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻮﻝ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﻰ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎ  ........

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻞ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ  ....... 

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺷﺪﻥ  ......


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮ   .......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻧﺎﻥ  .....

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻰ  ......  

......................................................................

...............................