شب را چو گربه ای که بخوابد به دامنم ، من ناز می کنم

در تو پیچیده شبی طوفان ها ؟ / بر تو باریده شبی بارانی ؟ / بر مژگانم آویخته دود / چشمه های باران / به کدام رود به ریخت ؟ /

شب را چو گربه ای که بخوابد به دامنم ، من ناز می کنم

در تو پیچیده شبی طوفان ها ؟ / بر تو باریده شبی بارانی ؟ / بر مژگانم آویخته دود / چشمه های باران / به کدام رود به ریخت ؟ /

. زمانه ما و سعدی شیرازی . . 7


راستی هیچ فکر کرده اید . . اگر استاد سخن  سعدی شیرازی

در این  زمان و شرایط جامعه  ما  می خواست  شعر جاودانه


 بنی آدم از اعضای یک پیکرند  . . . را بسراید چگونه میسرود  ؟؟

کمی فکر کنید  !! . شاعر این شعر را نمی شناسم


بنی آدم ابزار یکدیگرند

گهی پیچ و مهره ، گهی واشرند

یکی تازیانه ، یکی نیش مار

یکی قفل زندان ، یکی چوب دار

 

یکی دیگران را کند نردبان

یکی میکشد بار نامردمان

یکی اره ، تا نان مردم برد

یکی تیغ تا خون مردم خورد

 

یکی چون قلم ، خون دل می خورد

یکی خنجر است و شکم می درد

 چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها در پی کسب و کار

خلاصه پر از نفرت و کین و آز

یکی همچو کرکس ، یکی چون گراز

 

تو کز محنت دیگران بیغمی

در این عصر، نامت نهند آدمی

...........................................................

..................................

. برای روز پدر !! . . 6


وقتی با دنیای مجردی وداع می کنی . . . و  .

پدر می  شوی  . . روزت مبارک  !!

. .

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﺎ ﻟﻨﮓ ﻇﻬﺮ .............

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ  ..........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺳﺤﺮ ﺧﻴﺰ ﺷﺪﻥ   ........


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﻰ ﺍﺟﺎﺯﻩ   ........

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ   ..........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ﺷﺪﻥ   ......

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺑﻰ ﻣﻨﺖ   ......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﻯ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ  .......

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﺷﺪﻥ  ..... 


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻰ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ  .....

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺳﺨﺖ  ......

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ  .....

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺗﻔﺮﻳﺤﻰ  ......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺳﺮ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮﻡ  .........

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ  ......

 

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻮﻝ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﻰ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎ  ........

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻞ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ  ....... 

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺑﺎ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺷﺪﻥ  ......


ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ: ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺳﻴﻨﻤﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﺮ   .......

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻧﺎﻥ  .....

ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﻰ : ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻰ  ......  

......................................................................

...............................

 

 

 

. به ابدیت می پیوندند . . .5


عشق . . و جاودانگی


سکوت وهم انگیزی مابین شان بر قرار شده . . هر دو بهم نگاه می کنند

نگاهشان  یک کتاب حرف میزند !! از ابدیت می گوید !! . افکارشان در


موج بلندی از عشق و احساس . . که لحظه ای دیگر سر بر سنگ سخت

ساحل مخالفت های خانواده هایشان . می شکند !! . در گیر عشق


جاودانه ای هستند . و جدایی را نمی دانند !! . هر دو بر بلندای عشق

و صخره ای عظیم ایستاده اند . . دست در دست هم  . به آن پائین


و رود خروشان  که چونان عشق شان حاریست می نگرند . و در لحظه ای

هر دو با هم پرواز می کنند . . . . . و به ابدیت می پیوندند . . .

..........................................................................

....................................

. . فرهنگ اعراب. . . 4


این بود و هست  .  فرهنگ منحوس  اعراب  خرافاتی  و شب پرست


مردی چاپلوس  ، زشت  و بی رحم در دربار خلیفه که مامون او را

بسیار گرامی می داشت . نامش بوزینه  بودی  . بدین خاطر که از


نزدیک هم  سخت  متوجه شدی که او انسان است  . و نه بوزینه !!

او را مقام امارت دادندی  چنانکه سی مرد از درباریان  خلیفه ملتزم


رکابش بودند !! هر کس بخدمت  درگاه او رفتی  فرمودندی تا آن

بوزینه را دست  بوس کنند  .  این بوزینه  چندان بسی  بکر را


بکارت برداشته بود . به اجبار  . نیز تعلق خاطری به زبیده خاتون

خلیفه بغداد داشت  !! تا امیران غیرتمند تحمل ناکرده  . یکی  را


نام . یزیدبن مزید این بوزینه را بکشت  . . مرگ او بر هارون و زیبده

گران آمد . درگاه خلیفه همه گژرایی و تند خویی بود و ستم بر بندگان


با این همه . سرداران و بزرگان ، خلیفه را گرامی  می داشتندی  . .

که در زیر سایه حمایتش . مال مردم را غارت بسیار می کردند .

هر چند دورانشان کوتاه بود . . . و نه عبرتی  از گذشتگان  . . .


برگرفته از کتاب . مرج الذهب چاپ پاریس  . جلد 6  ص 408

تاریخ طبرستان  جلد 1  ص 92

دوقرن سکوت  . ص  169 / نوشته استاد محترم دانشگاه  . دکتر

عبدالحسین زرین کوب .

با اندک تصرفی از نگارنده .

..................................................................................

.......................................

. . نوروزتان خجسته باد. . .3


نو روزتان خجسته باد . .

نو روزتان هر روز . . . ..... هر روزتان نو روز

 

نو روز یعنی آغاز . . آغاز شگفتن غنچه های همدلی در

چمنزار پاک سینه ها . . آغاز مهر ورزی به قامت بلند

سرو نجابت . . آغاز دوست داشتن و عشق ورزیدن

نو روز یعنی دوباره زیستن و بی هیچ ملالی به فراموشی

غبار کینه ایام بر خاستن . . نو روز آغاز بهار . . و بهار

با شکوفه هایش معجزه مهربانی ها را به بار می نشاند  .

.......    ..........    ..........     ........... 


سال نو شد ، عید نو شد ، روز نو شد ، یار نو

بخت نو کن ، رخت نو کن ، کار نو ، افکارنو


آسمان نو شد ، زمین نو شد ، که از دور زمان

دشت نو شد ، کوه نو شد . باغ نو ، گلزارنو


چشم نو بین باز کن وز جلوه نوروز ببین

شاخ گل نو . سبزه نو . اشجار نو . ازهارنو


شاخه های پر شکوفه نو به نو گل می کنند

ساقه نو بین ، غنچه نو بین ، برگ نو بین ، یارنو


......... عید شما مبارک ............

..........................................................